••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

زندگینامه پیامبران

 عذاب قوم عاد

وقتي نصايح هود بر قوم عاد بي نتيجه ماند و دعوت او در قومش کارساز نيفتاد، خداوند به مدت هفت سال آن قوم را دچار قحطي نمود. باراني نباريد و خشکسالي و قحطي همه جا را فرا گرفت. در آن هنگام شغل هود کشاورزي بود. مردم به خانه هود آمدند و از همسر او خواستند تا از هود بخواهد براي آنها دعا کند، همسر هود گفت؛ اگر دعاي او مستجاب مي شد براي خودش دعا مي کرد. براي اينکه زمين هايش محتاج يک قطره آب است. مردم عاد از خانه هود بيرون آمدند و به جستجوي هود پرداختند، وقتي او را يافتند از او خواستند تا در حق شان دعا کند. هود دست به دعا برداشت و براي قوم عاد دعا کرد و از قوم عاد خواست که توبه کنند.

هنگامي که قوم عاد از پيش هود برمي گشتند باران شروع به باريدن کرد. مردم عاد دوباره نزد هود بازگشتند و از او راجع به همسرش سؤال کردند، هود پاسخ داد، خداوند هيچ مؤمني را خلق نمي کند، مگر اينکه دشمني را براي آزار او در کنارش قرار دهد و اين زن، دشمن من است. پس از دعاي هود تمام سرزمين ها دوباره سرسبز شد.

«عاد» همان فرزند «عوص» و برادر نَسَبي هود، داراي دو پسر به نام هاي شديد و شدّاد بود. بعد از مرگ عاد آن دو به کفر و پرستش بت روي آوردند و براي خود کاخ هايي بزرگ ساختند. همانطور که در صفحات قبل گفته شد شدّاد بنايي با انواع طلا و نقره، ساخت و مأموران او براي ساختن يکي از کاخهاي او بيست سال مشغول جمع آوري زيور آلات بودند و در جايي ديگر نقل کرده اند که سيصد سال(1) طول کشيد تا کار ساخت قصر تمام شد. قصري با هزار قصر ديگر و برجهاي بلند، هزار پرچم برافراشته و نام قصر همان [ارم ذات العماد] بود.

هنگامي که سالها از دعوت هود مي گذشت، آن قوم هنوز هم بت پرستي مي کردند، و اعمال زشتي را مرتکب مي شدند. بعد از قحطي که دوباره به دعاي هود سرسبزي زمين را فرا گرفت، بازهم به خدا ايمان نياوردند و به کفر گرويدند و باز خداوند بار ديگر ياران رحمت خود را از آنان دريغ داشت، آن قوم دست بر دعا برداشتند و از خدا باران خواستند، تا اينکه مخالفين هود در آسمان، ابر سياهي را ديدند که آسمان نيلگون را تاريک ساخت، قوم چشمها را به ابر دوختند و براي ديدار آن شتافتند زيرا مدتي بود که باران نباريده بود و گفتند؛ اين ابري که در آسمان است بزودي براي ما باران مي آورد. اما هود به آنها گفت؛ اين سياهي که در آسمان مي بينيد، ابر رحمت نيست، بلکه عذاب خداوند است، اين همان عذابي است که در ارسال آن عجله مي کرديد. بادي است که عذابي دردناک و کشنده به همراه دارد.

چيزي نگذشت که بادي هولناک وزيدن گرفت، آن باد هفت شبانه روز بر قوم عاد مي وزيد، و قوم ديدند که حيوانات و اموال و ابزار آنان از زمين بلند و به مکانهاي دور دست پرتاپ مي شود بادي که تنه درختان را از جا مي کند و مردم را چون ملخ به اين طرف و آن طرف پرتاب مي کرد. آن هفت روز را [ايام المعجوز] مي نامند. در مدت يک هفته، ماه به وسيله برج زحل و مريخ در نحوست به سر مي برد. به اين تندباد و طوفان باد عقيم هم مي گويند که از هفتمين طبقه زمين بيرون مي آيد و اين باد نشانه خشم پروردگار مي باشد و اين باد تا به حال بر هيچ قومي جز قوم عاد نوزيده است. اين باد توسط جرئيل به طرف قوم عاد هدايت مي شد. به بادي که قوم عاد را نابود کرد [صرصر] نيز مي گويند.(2)

مردم از ترس و با وحشت و به سرعت به خانه ها پناه بردند. اين قوم عذاب زده فکر مي کردند که بدين وسيله مي توانند جان خود را حفظ کنند ولي اين عذاب بلايي عمومي و همگاني بود. سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکيده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنها ناپديد و آثارشان بکلي متلاشي و از صفحه تاريخ برچيده شد.

[قرآن کريم نيز در اوصاف اين عذاب مي فرمايد؛ تندباد وحشت ناک و سردي را در يک روز شوم مستمر بر آنان نازل کرديم که مردم را همانند تنه هاي نخل ريشه کن کرد و به هر طرف پرتاپ مي کرد.(1)]

«فراموش نکنيد خداي تو هيچ قوم و اهل دياري را در صورتي که مُطيع و نيکوکار باشند به ظلم، هلاک نمي کند».(2)

تنها هود و همراهانش در اين طوفان، از گزند عذاب الهي به دور ماندند و در تمام هفت شبانه روز به هود پناه بردند و از گزند باد صرصر در امان ماندند. تا اينکه باد آرام شد و سرزمين آنان به وضع عادي بازگشت و هود و يارانش به «حَضَر موت» کوچ کردند و بقيه عمر را در اين سرزمين بِسَر بردند.

همچنين خداوند در آيه 60 سوره هود مي فرمايد؛

«آنان (قوم عاد) در اين دنيا و روز قيامت، لعنت و نام ننگيني به دنبال دارند. بدانيد «عاد» نسبت به پروردگارشان کفر ورزيدند. دور باد «عاد» - قوم هود - از رحمت خدا».

1 - داستان پيامبران، ص 49، اکبري.2 - داستان پيامبران، ص 49 و 50.1 - سوره قمر، آيات 19 و 20.2 - هود، 117.
+ نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1399برچسب:زندگینامه,پیامبران,هود,قوم عاد,عذاب, ساعت 15:9 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت هود و قوم عاد - سرزمین احقاف در قرآن

*و به سوي قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، آيا نمي پرهيزيد؟

*اشراف و سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در سبک مغزي و ناداني مي بينيم و تو را از دروغگويان مي پنداريم!!
*گفت: اي قوم من! در من هيچ سبک مغزي و ناداني نيست، بلکه من فرستاده اي از سوي پروردگار جهانيانم.پيام هاي پروردگارم را به شما مي رسانم و براي شما خيرخواهي اَمينم.
*آيا تعجب کرديد که بر مردي از جنس خودتان معارفي از سوي پروردگارتان آمده تا شما را بيم دهد؟! و به ياد آوريد که شما را جانشيناني پس از قوم نوح قرار داد، و شما را در آفرينش نيرومندي و قدرت افزود، پس نعمت هاي خدا را به ياد آوريد تا رستگار شويد.
*گفتند: آيا به سوي ما آمده اي که ما فقط خدا را بپرستيم، و آنچه را پدرانمان مي پرستيدند واگذاريم؟ اگر از راستگوياني آنچه را از عذاب و گزند به ما وعده مي دهي براي ما بياور.
*گفت: يقيناً از سوي پروردگارتان بر شما عذاب و خشمي مقرّر شده، آيا درباره نام هاي که خود و پدرانتان بت ها را به آن ناميده ايد، و خدا هيچ دليل و برهاني بر آنان نازل نکرده با من مجادله و ستيزه مي کنيد؟ پس منتظر باشيد و من هم با شما از منتظرانم.
*پس او و کساني را که همراهش بودند به رحمتي از سوي خود نجات داديم و بنياد آنان که آيات ما را تکذيب کردند و مؤمن نبودند، برکنديم.
*و به سوي قوم عاد، برادرشان هود را .گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او هيچ معبودي نيست، شما جز مردمي دروغ پرداز نيستيد.
*اي قوم من! از شما هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداشم فقط بر عهده کسي است که مرا آفريده؛ آيا نمي انديشيد؟
*اي قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، آن گاه به سوي او بازگرديد، براي شما باران فراوان و پي در پي فرستد و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد، و مجرمانه روي برمگردانيد.
*گفتند: اي هود! دليل روشني براي ما نياوردي، و ما به گفته تو رهاکننده معبودهاي خود نيستيم، و ما به تو ايمان نمي آوريم.
* جز اين نمي گوييم که برخي از معبودهاي ما به تو گزند و آسيب رسانده اند . هود گفت: من خدا را گواه مي گيرم و شما هم گواه باشيد که يقيناً من از آنچه شريک او قرار مي دهيد، بيزارم.
*به غير او . پس همه شما بر ضد من نيرنگ بزنيد، سپس مهلتم ندهيد.
*يقيناً من بر خدا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم؛ هيچ جنبنده اي نيست مگر اينکه او مهارش را به دست گرفته است، مسلماً پروردگارم بر راهي راست است.
*پس اگر روي برگردانيد  يقيناً آنچه را که من براي آن به سوي شما فرستاده شده ام به شما ابلاغ کردم، و پروردگارم گروهي غير از شما را جايگزين خواهد کرد، و نمي توانيد هيچ زياني به او رسانيد؛ زيرا پروردگارم بر همه چيز نگهبان است.
*و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، هود و آنان را که با او ايمان آورده بودند با رحمتي از سوي خود نجات داديم و آنان را از عذابي سخت رهايي بخشيديم.
*و اينان قوم عاد بودند که آيات پروردگارشان را انکار کردند، و از پيامبران او نافرماني نمودند، و فرمان هر سرکش ستيزه جويي را پيروي کردند.
*و در اين دنيا و روز قيامت با لعنتي بدرقه شدند. آگاه باشيد که عاد به پروردگارشان کافر شدند، هان! دوري بر عاد، قوم هود باد.
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*قوم عاد پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان هود به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما بر روي هر مکان بلندي به بيهوده کاري و بدون نياز، برجي عظيم و برافراشته بنا مي کنيد؟
*و قلعه ها و کاخ هاي استوار و مجلل برمي گيريد، که شايد جاودانه بمانيد؟
*و چون دست گشاييد همچون زورگويان دست گشاييد
*بنابراين از خدا پروا کنيد واز من فرمان ببريد،
*و از کسي که شما را به وسيله آنچه خود مي دانيد ياري داده، پروا کنيد،
*به وسيله چهارپايان و فرزنداني، به شما ياري داده است.
*و بوستان ها و چشمه سارها،
*بي ترديد من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*گفتند: تو پند و اندرز دهي يا ندهي براي ما يکسان است!!
*اين جز شيوه پيشينيان نيست،
*و ما گرفتار عذابي نخواهيم شد.
*پس او را تکذيب کردند، و در نتيجه هلاکشان کرديم. بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و عاد و ثمود را ، و از خانه هاي آنان براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه باز داشت در حالي که بصيرت داشتند.
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اي چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي دهم.
*اما قوم عاد به ناحق در زمين تکبّر کردند و گفتند: نيرومندتر از ما کيست؟ آيا ندانستند خدايي که آنان را آفريد از آنان نيرومندتر است؟ و همواره آيات ما را انکار مي کردند.
*سرانجام تندبادي سخت و سرد در روزهايي شوم بر آنان فرستاديم تا در زندگي دنيا عذاب خواري و رسوايي را به آنان بچشانيم، و بي ترديد عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان ياري نخواهند شد.
*و برادر قوم عاد را ياد کن، هنگامي که قومش را در سرزمين احقاف بيم داد، و بي ترديد بيم دهندگاني پيش از او و پس از او گذشته بودند که فقط خدا را بپرستيد؛ زيرا من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*گفتند: آيا آمده اي تا ما را از معبودانمان بر گرداني، پس اگر راستگويي عذابي که ما را تهديد مي کني بياور!
*گفت: آگاهي فقط نزد خداست، و من آييني را که به آن فرستاده شده ام به شما ابلاغ مي کنم، ولي من شما را گروهي مي دانم که همواره ناداني مي کنيد.
*پس هنگامي که عذاب را به صورت ابري گسترده ديدند که به سوي درّه ها و آبگيرهايشان روي آورده، گفتند: اين ابري باران زا براي ماست. بلکه اين همان چيزي است که آن را به شتاب خواستيد، بادي است که در آن عذابي دردناک است؛
*همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مي کوبد و نابود مي کند. پس آنان چنان شدند که جز خانه هايشان ديده نمي شد. اين گونه مردم گناهکار را کيفر مي دهيم.
*همانا ما به آنان در اموري قدرت و تمکن داده بوديم که شما را در آن امور چنان قدرت و نيرويي نداده ايم، و براي آنان گوش و چشم و دل قرار داده بوديم، ولي گوش و چشم و دلشان چيزي از عذاب را از آنان برطرف نکرد؛ زيرا همواره آيات ما را انکار مي کردند، و سرانجام عذابي که همواره آن را مسخره مي کردند، آنان را احاطه کرد.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*همچنين در سرگذشت عاد نيز آيتي است در آن هنگام كه تندبادي بي باران بر آنها فرستاديم.
*هيچ چيزي را که بر آن مي وزيد، رها نمي کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسيده اي مي ساخت.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم عاد تکذيب کردند، پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان در روزي شوم که شومي اش استمرار داشت، تندبادي سخت و بسيار سرد فرستاديم،
*که مردم را بر مي کند ،گويي تنه هاي نخلي بودند که ريشه کن شده اند.
*ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند؛
*و اما قوم عاد با تندبادي بسيار سرد و طغيان گر نابود شدند،
*که خدا آن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنان مسلط کرد و مي ديدي که آنان مانند تنه هاي پوسيده و پوک درختان خرما روي زمين افتاده
* آيا از آنان هيچ باقي مانده اي مي بيني؟
*آيا ندانسته اي که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟
+ نوشته شده در پنج شنبه 1 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه قرآن,حضرت هود,قوم عاد,سرزمین احقاف,عذاب,بت,جانشین نوح,قلعه,کاخ های استوار,تکبر,تندباد, ساعت 10:46 توسط آزاده یاسینی


قوم تُبَّع در قرآن

*آيا اينان برترند يا قوم تُبَّع، و کساني که پيش از آنان بودند؟ ما همه آنان را هلاک کرديم؛ زيرا مجرم بودند؛

*و ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، به بازي نيافريده ايم؛
* ما آن دو را جز به درستي و راستي به وجود نياورده ايم، ولي بيشترشان معرفت و آگاهي ندارند.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
+ نوشته شده در چهار شنبه 27 تير 1397برچسب:قرآن,قوم تُبَّع,قوم نوح,اصحاب الرس ,قوم ثمود,قوم عاد,فرعون,برادران لوط,اصحاب ایکه, ساعت 12:47 توسط آزاده یاسینی